محل تبلیغات شما

جنگل،زیباترین جلوه طبیعت (حفظ و نگهداری آن وظیفه همگانی است)



نیازمندیهای جدید آموزشی رشته های منابع طبیعی برای اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی:
1-زنبورداری و تولید عسل
2-احاله مدیریت  مراکز کوچک گردشگری مانند رستوران های بین راهی حاشیه جاده ها، رودخانه ها و جنگلها و مراتع
3-پیمانکاری چوب و خرید و فروش چوب صنعتی و هیزمی، داخلی و وارداتی
4-صنایع دستی وابسته به چوب به تقلید از محصولات چینی
5-کشت و پرورش گیاهان داروئی
6-پرورش پرندگان زینتی و
7-آبزی پروری
8-تولید آب معدنی
9-باغداری
10-زراعت چوب
11-دامداری مدرن
12-انرژیهای نو
13-راهنمای تورهای گردشگری و اکوتوریسم
14-فرآوری محصولات زراعی و منابع طبیعی
15-بازاریابی و مارکتینگ، واسطه گری فروش
16-تولید گل و گیاه زینتی
17-تولید و فرآوری سبزی های خوراکی
-فروش میوه و سبزی ومحصولات کشاورزی
19-مغازه داری مانند اداره سوپرمارکت
20-بنگاه ملک یا خودرو
21-تعمیرات و خدمات
22-نقشه برداری و نقشه کشی
.
این فنون نیاز به الحاق به دروره های آموزشی موجود دانشکده های منابع طبیعی دارند.
شاید موضوعات فوق الذکر عجیب و غریب باشند. ولی واقعیت این است که با تئوریهای رایج موجود در دروس دانشگاهی، فقط می توان مقاله نوشت،تحقیق نمود، کارشناس ادارات شد، استاد دانشگاه شد و یا صاحب نظر در زمینه علم جنگلداری،مرتعداری،آبخیزداری
اما مهم این است که بعد از تحصیل به شغل برسیم، به زندگی مستقل برسیم و. و با توجه به محدودیت های استخدامی مراکز اجرایی،تحقیقاتی و دانشگاهی، بهترین کار بوجودآوردن شانس اشتغال در بازار آزاد است که فقط با آموزش فن و حرفه های فوق الذکر و با بالابردن مهارت های فوق امکان این کار فراهم می شود.
البته قرار نیست که دروس دانشگاهی حذف شوند. بلکه نیاز است محتوای دروس تغییر یابند. بعضی سر فصلها کاربردی شوند و بجای راه اندازی مراکز فنی و حرفه ای منابع طبیعی و کشاورزی، خود دانشگاه ها و دانشکده ها تبدیل به مراکز فنی و حرفه ای شوند.
بنظرم شانس دانشگاه های آزاد که در تصمیم گیری آزادتر هستند بیشتر است و شاید کلید حل بحران بداستقبالی از رشته های منابع طبیعی دانشگاه های آزاد همین استراتژی باشد.
انشاله که مسئولین و مدیران تصمیم گیر ببینند و در اجرای این تصمیم یعنی آوزدن فن و حرفه به دانشگاه ریسک کنند.

معضل بیکاری فارغ التحصیللان رشته های منابع طبیعی مانند سایر درس خوانده های بسیاری از رشته های دیگر، چالش امروز جامعه ماست. سوال این است که آیا این جوانان حق ندارند کار تخصصی داشته باشند؟!.
مقصر این روند کیست؟
از مقصر که بگذریم باید به فکر چاره باشیم و جلوی ضرر بیشتر از ین را بگیریم. چاره کار این است که توانمندی متخصصین را در بخشهای غیردولتی بالا ببریم.
البته باید برای فارغ اتحصیلان فعلی می بایست در قالب طرح های حفاظت از منابع طبیعی کار ردیف کنیم. ولی برای دانشجویان جدیدالورود می بایست عناوین دوره های آموزشی و دروس را به سمت فن و حرفه آموزی سوق بدهیم به نحوی که بجاری کارشناس، تکنسین و نیروی مولد بار بیاوریم. در بین دروس هم فقط به عناوین منابع طبیعی بسنده نکنیم بلکه به سایر رویکردهای کشاورزی و نیز فکر کنیم. یعنی دانش آموخته منابع طبیعی باید بعد از فارغ التحصیلی توان کارآفرینی و کاریابی در بازار آزاد را داشته باشد.
الان دانشگاه ها اشباع شده اند. بنابراین هیئت علمی نیاز نداریم. در حالیکه فارغ التحصیلان الان دکترا فقط توانمندی تدریس دارند!.
ادارات دولتی نیز کمتر تمایل به جذب نیرو دارند. بنابراین امیدی به جذب نیرو در آینده نیست.
چاره کار فقط این است:  دانشکده های منابع طبیعی را به مراکز فنی و حرفه ای کارآفرینی و کاریابی تبدیل کنیم. 

خلاصه

فساد اداری از جمله پدیده‌های سازمانی است که روند توسعهکشور‌ها را به طور چشمگیر بامشکل رو برو می سازد. کشور ایران نیز از این قاعدهمستثنی نیست. رشوه بعنوان یکی از رخنمون های اصلی فساد اداری، بویژه در سیستم هایدولتی شایع بوده و سلامت اداری را مختل نموده است. مقابله با فساد اداری در دستگاه­هایمتولی اداره جنگلها و مراتع کشور منجمله اداره کل منابع طبیعی استان گیلان امریضروری بنظر می­رسد. در این پژوهش، عوامل بیرونی و درونی موثر بر بروزرشوه خواری در مدیریت منابع طبیعی توسط گروه کارشناسی احصاء گردید و بعد از دستهبندی علل، اهمیت آنها از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی  تحلیلی مورد مقایسه زوجی قرار گرفته و شاخص هایتاثیر گذار رده بندی شدند. از بین عوامل بیرونی شاخص های قوانین و مقررات وسازمانی اداری مدیریتی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و از بین عوامل درونی، شاخص هایاعتقادی مذهبی، اخلاقی و وراثتی اکتسابی بترتیب دارای بیشترین اهمیت در بروز رشوهموثر بودند.

واژگانکلیدی:

فساداداری، رشوه، عوامل بیرونی، عوامل درونی

منبع: اولین همایش ملی جنگلهای شمال گذشته حال آینده- دانشگاه گیلان1396

چکیده

مدیریت پایدار جنگل، متضمن حفظ تمام کارکرد­های جنگلاست. دستیابی به مدیریت پایدار، نیازمند­ پایش مستمر با معیار­ها و شاخص­های مربوطاست. پژوهش حاضر به بررسی معیارها و شاخص­های برنامه بهینه­سازی پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگل­های کشور(مصوب دولت ایران)، که در راستای نشان­گرهای پایداریفرایند خاور نزدیک تحت نظارت FAO/UNEPقرار دارد، پرداختهتا شاخص­های سازگارتر با منطقه و در جهت پایداری جنگل را تعیین نماید. محل مطالعهدر سری 8 لیاشی سرا که دارای آمیختگی گونه­ها و مشکلات اقتصادی اجتماعی است(بعنوان نمونه ای از جنگل آمیخته هیرکانی) انتخاب گردید. با استفاده از متدهایآنالیز تصمیم­گیری چندمعیاره شامل دلفی و سری فازی، اهمیت 77 شاخص از 7معیار باطیف 5 درجه لیکرت نظرسنجی گردید. نهایتا بعد از فازی زدائی، تعداد 20 شاخص انتخابشدند که برای پایش پایداری سطح واحد مدیریت جنگل مناسب­تر هستند و تعداد 9 شاخص بامیزان سازگاری بالاتر از حد آستانه، بعنوان شاخص­های کلیدی انتخاب شدند بر مبناییافته­های این تحقیق، برداشت چوب، بعنوان شاخص کلیدی محسوب نمی شود و شاخص­های بارویکرد حفاظتی مانند شاخص سطح منابع جنگلی از اولویت بیشتری نسبت به بهره برداریاز جنگل­های شمال انتخاب شدند.

واژه­هایکلیدی:پایداری جنگل، پایش، شاخص­ها، دلفی فازی

منبع: اولین همایش ملی جنگلهای شمال گذشته حال آینده - دانشگاه گیلان 1396


چکیده

 بهمنظور بررسی میزان انطباق اجرای شیوه تک­گزینی از دیدگاه علم جنگل­شناسی با برنامهبهینه­سازی پایش، حفظ، بهره برداری و مدیریت جنگل­های کشور(مصوبه27/9/92 هیئتوزیران)، نشانه­گذاری قطعه 17 طرح جنگلداری سری 1 رشته رود واقع در حوزه 19 رودبارمورد مطالعه قرار گرفت. ارزیابی فنی بوسیله شبکه سلولی خاص (که هر سلول نمایانگرسطح تاج یک  درخت به قطر هدف رسیده است)انجام گرفت. معنی­دار بودن اختلاف سلول­های دخالت شده از کل سلول­های قابل دخالت،به کمک آزمون دوجمله­ای تست  شد. نتایجنشان داد که طرح بهداشتی دیکته شده دولت، بدلیل پراکندگی نامنظم درختان نا­سالم،کل سطح جنگل را پوشش نمی­دهد. به­نظر می­رسد که نشانه­گذاری انجام شده حدود 10درصد اهداف جنگل­شناسی را در توده محقق نموده است و حدود 90 درصد سطح توده، عملااز دخالت علمی مغفول مانده است. توزیع کم و نامتناسب دخالت­های پرورش جنگل باعث می­شودکه فضای رقابت رویش قطری برای اکثریت درختان جوان فراهم نگردد. نتیجه دیگر بدستآمده از این پژوهش، ابداع روش کاربردی برای ارزیابی عملکرد نشانه گذاری و دخالتجنگل­شناسی است. بدین ترتیب به کمک شبکه سلولی10×10 متر مربعی و با ثبت مختصاتدرختان نشانه گذاری شده در روی شبکه، امکان ارزیابی میزان دخالت مکانی طی دوره­هایده­ساله فراهم می گردد.

واژههای کلیدی: نشانه­گذاری، پایش، توده، شبکه­ سلولی، رشته­رود

منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جنگلهای شمال-گذشته حال آینده- دانشگاه گیلان1396

Trump made a big mistake in assassinating SardarQassim Suleimani. Because martyr Qassim was a myth for Iran. The assassinationof a myth and This national hero, namely, the assassination of a nation. Trump, even after thepresidency, must seek a mouse hole to hide in order to escape the eternal wrathof the Iranian people.

ترامپ اشتباه بزرگیرا در رابطه با ترور سردار قاسم سلیمانی مرتکب شد. چون شهید قاسم برای ایران یک اسطورهبود. ترور یک اسطوره  و این قهرمان ملی، یعنی ترور یک ملت. ترامپ، حتی بعد از ریاست جمهوری، باید دنبالسوراخ موش برای پنهان شدن باشد تا از خشم ابدی ملت ایران در امان باشد.


سیزدهم دی ماه 98، روز نحسی بود که دیوانه ای بنام ترامپ، آن را رقم زد. این روزها همه از هر طیف و عقیده ای از این دیوانه متنفریم. از آمریکا هم متنفریم. شاید قبل از این، امید به دلسوزی آنها داشتیم. اما با شهادت سردار ملی ما، امید ما به یاس تبدیل شد. به این نتیجه رسیدیم که به امید آنها نباید باشیم. باید خودمون این کشور را بسازیم.
بهترین انتقامی که می توان از آمریکا گرفت همین است که قوی تر شویم و بهترین باشیم در سطح دنیا.
بهترین حمله در این شرایط انتقام فرهنگی است. اینکه با تحریک دشمن دست به کاری نزنیم که بهانه ای باشد برای اجماع جهان استکبار علیه زیرساخت های کشور. 
باید با تکیه بر آرمانهای انقلاب مان حرکت کنیم.
شهید سلیمانی شرایط همدلی و اتحاد را در کشور ما و حتی با کشورهای منطقه فراهم آورده. مطمئنا این وضعیت به اخراج آمریکا و وابستگان آنها از منطقه منجر خواهد شد.
این روزها چقدر مزه شیرین شهادت یک سردار بزرگ ایرانی را حس می کنیم. عشق به میهن، عشق به اتحاد شیعیان عزیز و مسلمانان جهان. همه چیز در روح بلند این مرد بزرگ بود.
چقدر این روزها، ترامپ و امثال او برایمان حقیر و پست شده اند.
آنچنان این مردک دیوانه (ترامپ) غرورمان را شکسته که حاضریم تک تک مان به سراغش برویم اور را خفه کنیم!. این حس یعنی تحقق آرزویی که سردار سلیمانی آن را می خواست. شبیه حسی که بعد از شهادت امام حسین در دل شیعیان نقش بست و تا ابد ماندگار ماند.(یعنی منتقم دایم)

Trump made a big mistake in assassinating SardarQassim Suleimani. Because martyr Qassim was a myth for Iran. The assassinationof a myth and This national hero, namely, the assassination of a nation. Trump, even after thepresidency, must seek a mouse hole to hide in order to escape the eternal wrathof the Iranian people.

ترامپ اشتباه بزرگیرا در رابطه با ترور سردار قاسم سلیمانی مرتکب شد. چون شهید قاسم برای ایران یک اسطورهبود. ترور یک اسطوره  و این قهرمان ملی، یعنی ترور یک ملت. ترامپ، حتی بعد از ریاست جمهوری، باید دنبالسوراخ موش برای پنهان شدن باشد تا از خشم ابدی ملت ایران در امان باشد.


چکیده

مدیریتجنگل­های هیرکانی با توقف بهره­برداری از سال 1396، اولین دوره تنفس بهره­برداریرا تجربه می­نماید. در این دوره عبور از جنگلداری سنتی به جنگلداری نوین، پرداختنبه نوع مدیریت و تعیین استراتژی­های آن، اقدامی ضروری است تا از روند بی­برنامه­گیطرح­های جنگلداری جلوگیری نماید و بتواند در اتخاذ تصمیمات برنامه­ریزان سازمانجنگل­ها مفید واقع شود. در این پژوهش با هدف برنامه­ریزی استراتژیک، عوامل موثر برجنگل­داری از نگاه خبرگان و به کمک مهندسی ارزش شناسایی و از طریق روش دلفی فازیغربال شدند. حاصل تلاقی امتیازهای موزون ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی سوات،ناحیه استراتژی­های تدافعی WT را انتخابنمود. نتایج سنجش میزان جذابیت استراتژی­های تدافعی با عوامل منتخب سوات در ماتریسQSPM از نگاه خبرگان نشان داد که تاثیر عوامل بیرونی بر مدیریت جنگلبیشتر از عوامل درونی بوده و استراتژی­های اولویت­دار با رویکرد توجه به ذینفعاناصلی و نگاه اجتماعی به جنگلداری انتخاب شدند. براساس معیار میانگین وزنی عواملدرونی، استراتژی ضرورت افزایش سازگاری جنگل به تغییرات اقلیمی به عنوان اولویت اولانتخاب گردید که بیانگر ضرورت دخالت کارشناسی در جنگل­های هیرکانی است.


کلمات کلیدی: تغییرات اقلیمی، ذینفعان، برنامه ­ریزی استراتژیک، تحلیل سوات، جنگل­های هیرکانی

https://repository.uma.ac.ir/view/subjects/LR.html

این مقاله توسط بنده (علی امیدی) و به کمک اساتید محترم تهیه شده و در google scholar  هم نمایه شده و قابل search کردن است.


براساسنتایج شبیه سازی های انجام شده، ایران ازجمله کشورهایی است که طی دهه آتی باافزایش دما، کاهش میزان بارش، کاهش روزهای یخبندان، افزایش روزهای داغ و. مواجهخواهد شد. با توجه به اهمیت هر یک از رویدادهای متاثر از تغییرات اقلیمی بر منابعتولید کشاورزی، در این گزارش پس از نگاهی اجمالی به پیش بینی وضعیت آینده اقلیمیایران، اثرات و آسیب های ناشی از تغییرات اقلیمی بر منابع آب، جنگل ها و مراتع،نواحی ساحلی، تنوع زیستی و کشاورزی، دامداری و شیلات مورد بررسی قرار گرفته است.

چشمانداز وضعیت اقلیمی ایران

براساسنتایج شبیه سازی های انجام شده در زمینه تغییرات متغیرهای آب و هوایی تا سال ۲۰۴۰میلادی (۲۵ سال آتی) نسبت به دوره ۲۰۰۵-۱۹۷۶ (دوره پایه مشاهداتی)، توسط IPCC تغییرات اقلیمی در ایرانپیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:

- متوسط میزان بارش ۹ درصد کاهش خواهد یافت.

- متوسط دمای کشور حدود یک درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت.

- تعداد بارش های سنگین و سیل آسا تا ۴۰ درصد افزایش خواهد یافت.

- تعداد روزهای داغ (دمای بیش از ۳۰ درجه سانتیگراد) در اکثر نقاط کشور افزایشمی یابد و این افزایش در جنوب شرق کشور (استان های سیستان و بلوچستان و کرمان) بیشاز مناطق دیگر خواهد بود.

- تعداد روزهای یخبندان در اکثر نقاط کشور کاهش خواهد یافت و بیشترین کاهش درشمال غرب کشور (استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل) خواهد بود.

- تعداد روزهای خشک در اکثر نقاط کشور افزایش می یابد و مناطق غرب (استان هایایلام، کردستان، لرستان و کرمانشاه) و جنوب شرق (استان های سیستان و بلوچستان وکرمان) بیشترین روزهای خشک را تجربه خواهند کرد.

- افزایش روزهای خشک موجب وقوع خشکسالی در اکثر نقاط کشور خواهد شد.

اثرتغییرات اقلیمی بر جنگل‌ها و مراتع کشور

هماکنون مساحت جنگل‌های کشور حدود ۲.۱۴ میلیون هکتار است و حدود ۶.۷ درصد مساحت کشوراز جنگل تشکیل شده است. این درحالی است که براساس معیارهای بین المللی هر کشوری بامساحتی کمتر از ۲۵ درصد جنگل نسبت به مساحت کل آن، کشوری در موقعیت بحران زیستمحیطی است. سطح مراتع کشور درحال حاضر ۷.۸۴ میلیون هکتار است و سهم مراتع از کلمساحت کشور ۵۲ درصد است. تغییرات اقلیمی بر جنگل ها و مراتع کشور اثراتی به شرحزیر خواهد داشت:

- کاهش بارش اثرات قابل توجهی بر جنگل های شمالی و به خصوص بر گونه های جنگلیمانند توسکا و توسکای ییلاقی و گونه های سازگار شده جنگل های قدیمی خواهد داشت.

- با افزایش دما و شوری آب خلیج فارس و دریای عمان، جنگل های ماندابی این حوزهمورد تهدید قرار خواهند گرفت.

- با کاهش پوشش های گیاهی مراتع براثر کاهش بارش و بارش های سیل آسا در اینمراتع، فرسایش خاک افزایش یافته و موجب تشدید فقر پوشش گیاهی مراتع خواهد شد.

- لازم به ذکر است که ارزش زیست محیطی جنگل ها و مراتع بیش از ارزش اقتصادی آنهااست. به طور مثال تنها ۲۵ درصد ارزش هر هکتار مرتع مربوط به تولید علوفه است و ۷۵درصد آن دارای کارکرد زیست محیطی است.

https://www.zistonline.com/news/78665/:منبع


با اطمینان کامل باید بگویم که هر رهگذری در حین عبور از آزاد راه و عبور از رودبار با دیدن درختان سرو زربین از دیدن مناظر جنگلی ولو پراکنده و تنک لذت می برد. سرو زربین تنها گونه درختی است که در اقلیم مدیترانه ای رودبار حتی در مناطق سنگلاخی و با عمق کم خاک سازگاری یافته و مستقر شده است. هرجا که باغات زیتون تمام می شوند سروهای زربین پوشش جنگلی را ادامه میدهند تا جاییکه اقلیم مدیترانه دارد.
برای سازگاری زربینستانها به آتش سوزی باید گونه پهن برگی خزان کننده ترجیحا بومی را به جنگل زربین اضافه کنیم. بنظرم بهترین گونه درختی، داغداغان یا به اصطلاح محلی "تا" است. (برای این هم برنامه دارم)،
اما برای گسترش زربین در مناطق شیبدار و سنگلاخی که بتوانیم پوشش سبز و دلنواز زربین را گسترش دهیم برنامه ای دارم به این صورت که: بذر زربین را با خشک کردن پوشش چوبی و با بازشدن فلس های میوه جمع آوری نموده و با خاک رس مرطوب شده مخلوط می کنیم. سپس در پای دامنه شیبدار سنگلاخی قرار گرفته و گلوله ای از رس مرطوب آمیخته به زربین را به سمت نقطه مورد نظر پرتاب میکنیم. در اثر چسبندگی بافت رسی زربین به درز و شکاف دامنه سنگلاخی گیر کرده و بعد از طی شدن فصل سرمای زمستان و با آغاز فصل بهار و بارندگی های بهاره یا حتی بارندگیهای اسفندماه رویش خود را شروع می کند. بدین ترتیب با کمترین هزینه می توانیم در چشم اندازهای رو به جاده و آزاد راه، پوشش سبز را توسعه دهیم.
به امید روزهای سبزتر
علی امیدی. جنگلداری رودبار.16.8.1398

بعد از سیل های فروردین98 در کشور عزیزمان، باید هم درس بگیریم و برای جلوگیری از سیل های دهه های آینده، از الان به فکر آبخیزداری باشیم. میدانیم که پهنه های آبخیزها از دیرباز در اثر چرای دام، دامداری گله رانی، تغییر کاربریهای طبیعت از زراعت دیم های غیرمجاز گرفته تا ساخت و سازهای غیرمجاز و توسعه ناپایدار شهرها و روستاها و عدم رعات حریم رودخانه های و دره ها دچار معضل تخریب منابع طبیعی هستند. در نتیجه پوشش گیاهی فوق العاده ضعیف و کم تراکم شده و خاکشویی و رواناب و سیل زیاد شده اند.
چه باید کنیم؟
باید جهش عظیم در آبخیزداری ایجاد نماییم. تثبیت بیولوژیکی و احداث سی بندها و رسوبگیرها از بالادست حوزه های آبخیز تا پایین دست آنها.
تثبیت بیولوژیکی در بخش آبخیزداری نیازمند دگرگونی است. چون در عرصه های منابع طبیعی هر آنچه از گونه های موجود استقرار دارند. باید تقویت شوند. یعنی با کاشت عناصر گیاهی، پوشش را افزایش دهیم. در حالیکه عملا با بذور گیاهان علفی نظیر اسپرس و یونجه پروژه های تثبیت بیولوژیک با کمیت و کیفیت پایین اجرا می شوند. در حالیکه عناصر اصلی یعنی درختچه ها، بوته ها و گیاهان خشبی که نقش اصلی در تثبیت بیولوژیکی دارند به فراموشی سپرده می شوند.
در بررسی حوزه عمارلو مهمترین گونه های برای تثبیت بیولوژیکی مشخص شدند که عبارتند از :
بادام کوهی، تنگرس، پرند، گون ها، زاالک، ارس، گیاهان مرتعی علفی
مهمترین اقدام برای شروع کشت این نوع گونه ها، ایجاد نهالستان آبخیزداری در تمام استانها است تا در هر استانی با شرایط اکولوژیکی آن منطقه، نهالهای مناسب آبخیزداری تولید شود. ما در استان گیلان قصد ایجاد نهالستان را داریم. به امید موفقیت

هرگاه صحبت از سواد و علم به میان می آید، بلافاصله ذهن مان به سمت و سویی گرایش متمایل می شود که هرچه سواد بالاتر و تخصص بالاتر باشد رعایت استانداردها و قوانین و مقررات از سوی صاحبان آنها بیشتر و بهتر صورت می گیرد. ولی در اراضی منابع طبیعی، حداقل در ده سال گذشته رفتاری دیگر از بعضی از متخصصین و باسوادان جامعه سر زده است.
در حاشیه روستاهای واقع در جنگلهای شمال، اراضی ملی قرار گرفته اند که متاسفانه گروهی از جامعه هدف ما(یعنی با سوادان جامعه) اقدام به خرید آن و احداث ویلا در آن نموده اند. استفاده شخصی ازمنافع عموم. این نوع تصاحب زمین را چه بنامیم بجز زمین خواری.
فرضیات متعددی متصور است. خریدار زمین به طمع زمین ارزان، در خرید زمین بدون تحقیقات بیشتر عجله نموده است. خریدار زمین فکر نمی کرده که زمین ملی باشد و.
دلیل هرچه باشد نتیجه بررسی ما بر اساس شواهد میدانی نشان می دهد که گروهی از متولین باسواد جامعه مرتکب تخلف در اراضی ملی شده اند. یعنی منافع عمومی را به خصوصی تبدیل نموده اند. این نتیجه بیانگر این نکته مهم است که فرهنگ منابع طبیعی در بین باسوادان جامعه در حد ایده آل نیست.
مطمئنا به سودجویان و متخلفین برخورد می گردد. ولی دریغ از دانایان ما!

افزایش سطح روستاهای حاشیه جنگلهای شمال که با اجرای طرح های هادی مسکن روستایی در شمال کشور سرعت گرفته و به تهدیدی جدی برای شمال ایران تبدیل شده است، متاسفانه در لوای قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن انجام می گیرد.
بهترین راه کنترل آن، انطباق نقشه طرح هادی مصوب با عکس گوگل است که نهایتا به وضع موجود موقعیت استقرار اعیانات بسنده نموده و مابقی سطح را بعنوان محدودیت و ممنوعیت قانونی از محدوده طرح خارج نماییم. در یک نمونه از کار انجام شده مشاهده گردید که حدود 40 هکتار از اراضی جنگلی بعنوان فضای اضافه در طرح هادی مسکن گنجانده شده بود و مطمئنا در آینده زمینه زمین خواری و ویلاسازی را فراهم می نمود. بنابراین در راستای تحویل و حول اراضی بین دو سازمان، نقشه طرح هادی اصلاح و برعلیه مشاور بنیاد مسکن نیز اعلام جرم گردید.


تنفس بهره برداری یا طرح تنفس از سال 1396 در جنگلهای استان گیلان در حال اجرا است. اما با کمال تعجب مشاهده می گردد که هر شبانه روز، کامیونها و تریلی های متعدد چوب، وارد استان گیلان می شود. این چوب آلات از استانهای آذربایجان غربی و شرقی،اردبیل،زنجان و همدان و قزوین و. وارد استان گردیده و در کارخانجات نئوپان سازی و صنایع خرده چوب مصرف می گردد. حجم واردات چوب روزانه استان، بنظر بنده حدود 5000 تا 1000 مترمکعب برآورد می گردد.
صرف نظر از مبداء برش این چوب الات(که انشاله کنترل کامل بر روند برداشت چوب الات معمول می شود و فقط درختان واقع در باغات چوب و محاوط شخصی مردم قطع می گردد، هرچند که نواقصی از نظر عدم صدور پروانه قطع باغی برای درختانی مانند گردو و درختانی که مشابه انها در اراضی ملی نیز رویش دارند، مشاهده می گردد)، سوال این است که آیا اصولا برداشت این همه درخت از مناطقی که دارای فقر شدید پوشش گیاهی هستند، کار پسندیده ای است؟ ایا این استانها از اثار بیابان زایی رنج نمی برند و آیا با پدیده های جدید حمله ریزگردها و افزایش آثار گرمایش زمین مواجهه نیستند؟
 قرار بود که با اجرای طرح تنفس، بهره برداری عمومی درختان کشور ایران کاهش یافته یا متوقف گردد و خوراک سلوی مورد نیاز کارخانه های صنعت چوب کشور از کشورهایی مثل روسیه تامین گردد.
میدانیم که حیات زیستگاه های رویشی درخت و درختچه در خارج از شمال، عموما به مناطق روستایی(یعنی مبدا متصل به اب و آبادانی) وابسته است و مشارکت عملی مردم برای تقویت پوشش درختی از بدو آبادانی روستا شکل گرفته است. حال نگرانی از این مسئله تشدید می گردد که در ازاء توقف بهره برداری چوب شمال، چرا باید ابادانی پوشش گیاهی ابادیها و روستاهای نیمرخ جنوبی البرز رها شود.
اگر قطع درختان حاشیه روستاهای نیمرخ جنوبی البرز در مقابل توقف برداشت چوب از جنگلهای تولیدی شمال ادامه یابد، این جریان را می توان دقیقا به بازی پت و مت تشبیه نمود. یعنی جایی(جنگل های تولیدی استان گیلان) که نعمت خدادادی تولید چوب دارد و با برداشت چوب می توان تولید پابدار چوب را تضمین نمود را با شعار تنفس تعطیل می کنیم و جاهایی(استانهای فقیر از پوشش گیاهی واقع در نیمرخ جنوبی البرز) که باید پوشش درختی شهرها و روستاهای آنها را تقویت نماییم را آزاد می گذاریم تا بدون حدو مرز، درختان چند صد ساله خود را قطع نمایند!!!. فقط با این توجیه که این مناطق در محدوده منابع طبیعی قرار ندارند و مشمول طرح تنفس نیستند.
لذا پیشنهاد می گردد که با اجرای طرح تنفس، بهره برداری در استانهای غیر شمالی با اولویت بیشتر و با محدودیت بالاتر در نواحی روستایی و حتی با در مستثنیات مردم اجرا گردد. صدور پروانه قطع باغی در تمامی مناطق روستایی بصورت صدرصد عملی گردد(همراه با تعهد نهالکاری مجدد، همانطوریکه در قانون نیز به ان اشاره شده است)  و هردو دستگاه حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی(با هماهنگی دهیاریها) در نگهداری بیشتر درختان واقع در محاوط شخصی مردم در مناطق فقیر از پوشش گیاهی برنامه های میدانی خود را اجر نمایند. اگر غیر از این باشد سوال اساس این است که: پس متولی حکمرانی دوبت بر درختان عرصه ها و حتی باغات متعلق به مردم چه کسی است؟  در شهرها نیز قانون توسعه فضای سبز به نحول اکمل و با تاکید بر نهالکاری و نطارت عملی بر آن اجرا گردد.


با تحولات سالهای اخیر که با مهمترین رویکرد جنگلداری یعنی توقف بهره برداری و اجرای طرح تنفس همراه گردیده است، آینده بهره برداری از جنگلهای شمال حداقل در استان گیلان با ابهام زیادی همراه شده است. خصوصا انکه در سالهای پایانی برنامه ششم، با اام قانون، برداشت چوب می بایست در جنگلهای شمال متوقف گردد.
بنظر بنده توقف بهره برداری در جنگلهای شمال لازم بود تا نگاه خود را به نحوه مدیریت جنگل مورد بازبینی قرار دهیم. البته تغییر در نگاه مدیریت جنگل بمعنی توقف برداشت چوب از جنگل تولیدی نیست.
جنگلهای شمال نیازمند بهره برداری چوب هستند به چند دلیل عمده:
1-شرایط تغییرات اقلیمی جهان حکم می کند که به لحاظ استقرار شرایط سازگار با تغییرات اقلیمی، دخالتهای پرورش جنگل را متوقف نکنیم. مطمئنا بهره برداری یکی از ابزار علم جنگل شناسی (پرورش جنگل) محسوب می گردد.
2-جنگلهای تولیدی شمال(نه همه نقاط جنگلی شمال) جنگلهای با قابلیت تولید چوب هستند، دارای توده های دخالت شده قبلی هستند و حداقل به لحاظ پرورش توده های همسال نیازمند برش های تنک کردن در نقاط مورد نیاز هستند. بنابراین اگر برداشت چوب و دخالت در این توده ها را متوقف کنیم، خسارت طبیعی این جنگلها افزایش می یابد و از همه مهمتر سرمایه تولیدی تجدیدپذیر کشور ما به هدر می رود. آنهم در این شرایط که به تولید و کسب درآمد و اشتغال و خودکفائی در شرایط اقتصاد مقاومتی نیاز داریم، توقف بهره برداری یعنی سرکوب کردن پتانسیل تولید کشور.
3-با این همه زیرساخت موجود در جنگلهای شمال از قبیل جاده های جنگلی، مسیرهای فرعی، حصارکشی ها و نقاط احیائی، و از همه مهمتر تجربه 50 ساله در طراحی وم اجرای طرح جنگلداری، توقف مدیریت جنگلداری شمال اقدامی منطقی به نظر نمی رسد.
4-بهره برداری سنتی از طریق اقتصاد معیشتی جنگلنشینان و حاشیه نشینان جنگل و دامداری سنتی دارای ضرر به مراتب بیشتر از برداشت چوب  است که متاسفانه کمتر به آن توجه می شود.
4-بعد از سالها تغییرات شیوه های بهره برداری در طرح های جنگلداری، طی دهه 80 و دهه 90، نشانه گذاری جنگلهای شمال با گذار از جنگلداری ناهمسال  (به شیوه تک گزینی) به  جنگلدرای ناهمسال نزدیک به طبیعت ، به مرحله ای از بلوغ رسیده بود که تقریبا دخالتها از پشتوانه علمی خوبی برخوردار بودند. حال توقف یکباره این جریان کارشناسی، به معنی برخورد جبری با دیدگاه علمی جنگلداری و جنگل شناسی در جنگل های شمال است.
5-کنار گذاردن نیرو و امکانات و برنامه طرح های جنگلداری منطقی بنظر نمی رسد.
اما با این اوصاف با تغییر اوضاع و توقف موقت برای تصمیم گیری بهتر به دلایل ذیل موافقم:
1-عملکرد مجریان طرح ها در مجموع با مشکلات زیادی همراه بود.
2- ایراد از نحوه طراحی طرح های جنگلداری نبود، بلکه ساختار اجرایی مجریان دارای مشکل بودند.
3-حفاظت جنگل توسط بخش غیر حاکمیتی در قانون پیش بینی نشده است. بنابراین حفاظت را نباید به مجریان غیر دولتی واگذار نمود. چون عوامل حفاظتی می بایست بلا استثنا ضابط قضائی خاص باشند. چون هیچ یک از قرقبانان طرح های جنگلداری این شرایط را نداشتند، عملا در کار خود موفق نبودند.به تبع ان در حفاظت جنگل موفق نبودیم.
4-تکنولوژی مجریان طرح ها در قسمت بهره برداری و جاده سازی قدیمی بوده و دارای ضررهای بیشتر از منافع بودند.
راهکار چیست:
طرح جنگلدرای در شمال می بایست توسط دولت اجرا گردد، حفاظت ان فقط در دست مامورین ضابط باشد(اعم از حفاظت احیائی و حفاظت فیزیکی). فقط بهره برداری طرح ها هرساله با تشریفات قانونی به پیمانکار واجد شرایط واگذار گردد. 
قانون برنامه ششم می بایست به نحوی اصلاح شود که برداشت چوب  صرفا بمنظور پرورش جنگل مجاز اعلام گردد.
در خاتمه لازم بیادآوری است که چشم همه کارشناسان به عملکرد تصمیم گیران ارشد سازمان جنگلها دوخته شده است که با تصمیمات خود چه آینده ای را برای جنگلهای شمال و جنگلداری ایران رقم می زنند؟!.

گرم شدن کره زمین ، امروزه بعنوان یک مسئله جدی دنیا تبدیل شده است ولی این مسئله در داخل کشور و حتی بین بعضی از اساتید و صاحب نظران با شک و تردید برخورد می شود.
امروز با شیوع آفت شب پره شمشاد و بیماری بلایت شمشاد در جنگلهای شمال مواجه هستیم. دقیق تر آنکه هنوز چند سالی از سیوع بیماری بلایت شمشاد ندر جنگلهای هیرکانی نگذشته بود که شب پره شمشاد نیز به جنگلهای هیرکانی هجوم آورد. آثار  زنده و غیر زنده دیکر نیز قابل ذکر هستند که در مقایسه با گذشته غیر متعارف، عجیب و غریب هستند. آیا نباید آنها را از علائم آثار تغییر اقلیم قلمداد نمود.
د رادامه مطلب توجه شمار را به گزارش صاحبنطران بین المللی جلب می نمایم:  

گرم شدن جهان واقعی است

طبق مطالعات جدید یک تیم تحقیقاتی، گرم شدن جهان باعث کاهش برداشت ۴مورد از محبوب‌ترین محصولات کشاورزی شده است.

به گزارش مهر به نقل از اسپوتنیک، طبق مطالعات جدید یک تیم تحقیقاتی،گرم شدن جهان باعث کاهش برداشت ۴ مورد از محبوب‌ترین محصولات کشاورزی شده است. پروفسورسنتهولد اسنگ به اسپاتنیک گفت که محصول گندم، برنج و ذرت کاهش یافته است و اگرچهتغییرات آب‌وهوایی به تاثیر مخرب خود بر تولید محصولات کشاورزی ادامه می‌دهد، دربرخی کشورها ممکن است باعث افزایش محصولات شود.

اسنگ گفت: در در این مطالعه به خصوص، ما به تاثیر افزایش دما برمحصولات اصلی کشاورزی مثل گندم، برنج، ذرت و دانه سویا، توجه کردیم و دریافتیم کههرگونه تغییر و افزایش دما باعث افت شدید بازده این محصولات کشاورزی خواهد شد.

این پروفسور گفت: به ازای هر ۱ درجه گرم‌تر شدن دمای جهان، حدود ۱۰درصد از محصول ذرت آمریکا از دست خواهد رفت.

از سوی دیگر در برخی کشورها افزایش دما باعث افزایش محصول خواهد شد؛در شمال چین به ازای هر درجه افزایش دما ۲ درصد به بازده محصول اضافه شد و به همینترتیب در مورد برنج و ذرت فرانسه هم با ۴ درصد افزایش محصول مواجه می‌شویم.

با این حال این پروفسور ادامه داد: اگر دمای جهان ۴ درجه بالا برود درکل شاهد افت ۲۵ درصدی بازده این ۴ محصول مهم خواهیم بود

این ۴ محصول درحال حاضر دو سوم غذای جهان را تشکیل می‌دهند
http://www.tabnak.ir/fa/news : منبع.



بدون شک مدافعین حرم، پیش قراولان عظمت و شکوه ما هستند. فرزندان این خاک پاک در این هیاهو و هجمه تبلیغات اسلام ستیزانه کشورهای مغرض، از همه چیز خود به سادگی می گذرند و عازم دیاری ناشناخته و پیش بینی نشده می شوند در مقابل دشمنی که به شقی ترین انسانهای کره زمین تبدیل شده اند. حیواناتی به شکل انسان که به آنها alone wolf لقب داده اند. مطمئنا این حیوان صفتان، اربابانی دارند که خود، آنها را بوجود آورده اند.
ما هنوز حوادث ترور دسته جمعی هیروشیما و ناکازاکی بدست آمریکا را از یاد نبرده ایم. هنوز حوادث قتل عام فلسطینیان مظلوم بوسیله اسراعیل را فراموش نکرده ایم.امروز همان جنایکتاران از گروه های تروریست داعش حمایت می کنند.قرار بود که بوسیله داعش تقسیمات جغرافیایی،تاریخی و فرهنگی منطقه را تغییر دهند . اما دلیر مردانی از دیار شجاعان از خاک سر براوردند و چون دیوار ستبر راه آنها را سد نمودند.
این افتخارآفرینان آنقدر ژن خوب در خود دارند که روح طیب و طاهرشان، آنها را در سرزمین پاک ایران چون بذر می پاشد،ژنها در وجود دلیرمردانی دیگر نشو و نما می کند و فرداهایی بهتر از گذشته را رقم می زند.
زبان، از توصیف دلیرمردانی این چنین که از تمام رفاهیات خود گذشتند واقعا قاصر است. خصوصا تک ستاره هایی چون تازه شهید همیشه جاودان ما، محسن حججی عزیز. که اوج عظمت وهمت بلند آنها در حین شهادت بر تارک عظم بلند ایرانیان، چه زیبا نقش می بندد. نقشی جاودانه که درسهای زیادی به ما می دهد و راه ما را برای چگونه زیستن منور و مشخص می نماید.
سادگی در اخلاق و رفتار، مصصم در ایده و وطیفه، ایستادگی و استواری در بدترین شرایط، نترسیدن و توکل به خدا در هر شرایط، و بسیار درس های دیگر.
در دفاع از کیان این دلیرمردان و ادامه راه آنان، تک تک ما باید در جایگاه اجتماعی خود حداکثر خلوص نیت برای خدمت و تلاش برای اعتلای ایران در همه شئون، را بکاربرده، بگونه ای که هریک خود، محسن حججی دیگر باشیم.     

اکنون که طرح تنفس بهره برداری در جنگلهای شمال جدی گرفته شده است و در آستانه رویکردی جدید از مدیرین جنگل قرار داریم، بعبارتی دیگر طی چند سال آینده در مرحله گذار از مدیریت سنتی گذشته به جنگلداری نوین هستیم، دانشکده های منابع طبیعی و گروه های جنگلداری دانشگاههای کشور نیز می توانند نقش اساسی در ایجاد تغییرات اساسی در دروس دانشگاهی دوره کارشناسی جنگلداری داشته باشند . یعنی متناسب با هر اقلیم طبیعی ایستم جنگل از قبیل مناطق رویشی ایران، دروس کاربردی را ارائه نمایند.
بازنگری در عنوان، سرفصلها و محتوای دروس با اهداف ذیل پیشنهاد می گردد:
1-تربیت نیروی ماهر در امور میدانی بجای تربیت نیروی پژوهشی. یعنی تربیت تکنسین جنگلداری با مدرک لیسانس و بالاتر.
2-مروری بر تمامی پایان نامه های گذرانده شده در ایران و جمع بندی خروجی بدردبخور نتایج تحقیقات دانشگاهی در رشته جنگلداری.
3-تفاهم با  سازمان جنگلها و ادارات کل منابع طبیعی در جهت گذراندن واحدهای عملی دروس دوره لیسانس جنگلداری در عرصه های منابع طبیعی.
4-توجه و تمرکز بر امر دانش عملی و مهارت دانش آموختگان با نتیجه گرایی در اشتغال و تولید و خدمات جنگلداری.
5-پرورش دانش آموخته چند تخصصه با آوردن دروس کاربردی از رشته های مرتعداری(مانند گیاهان داروئی)، باغبانی(تولید نهال و قلمه و گل و گیاه، مدیریت گلخانه و نهالستان،تولید قارچ)، دامپروری(مانند اصلاح نژاد دامداری سنتی، مدیریت جنگل-دام)، آبخیزداری(تثبیت مکانیکی و بیولوژیک خاک)،شیلات(آبزی پروری در مناطق کوهستانی)، ترویج کشاورزی(مشارکت مردم در جنگلداری)
دو نکته اساسی برای رسیدن به اهداف فوق ضروری است:
1-برگزاری دروسی که دارای واحدهای عملی هست می بایست علاوه بر استاد مربوطه توسط کارشناس با تجربه ای که بتواند مهارت خود را به نسل دیگر منتقل نماید انجام شود. همچنین با اعزام اساتید بزرگوار به دوره های افزایش مهارت های عملی به کشورهای صاحب سبک ها و تکنیک های اجرایی می تواند به افزایش بهره و ری در این زمینه منجر گردد.
2-بجای تقسیم بندی گروههای فعلی مانند جنگلداری، مهندسی جنگل میتوان تخصص جنگلداری را به  چهار گروه  حفاظت جنگل شامل حفاظت فیزیکی و فنی، بهره برداری از گیاهان جنگل اعم از چوبی و غیرچوبی،بهره برداری از خدمات جنگل شامل مدیریت پارک و استراحتگاه های طبیعی و گروه آموزش و ترویج و مشارکت مردم در اداره جنگل تقسیم نمود.
جزئیات انشاله بعد.   
از سال 96 (2017)، بهره برداری جنگلهای شمال متوقف گردید. با توقف برداشت چوب، طرح های جنگلداری نیز وارد مرحله تنفس شده و مجریان غیردولتی از جنگل خارج شدند. ارزیابی تجربی وضعیت فعلی انشان می دهد که:
1-جنگلها دارند نفس می کشند. یعنی برداشت های قبلی، سنگین بوده و درختان قطور در معرض نابودی (به بهانه تامین امکان برداشت) بودند. نتیجه این اقدام، این است که جنگلهای هیرکانی توان تولید اقتصادی سنگین را ندارند و فقط باید در حد برداشت درختان افتاده، ریشه کن و تنه خراب شدید و درختان خطرساز تاسیسات و جاده ها و مسیر برق و مسیر رانش و اکتفا نمود.
2-جنگلهای شمال دارای ذینفعان محلی و زیست محیطی، علاوه بر ذینفعان و مدعیان اداره جنگل(متخصصین جنگلداری سازمان جنگلها) نیز هستند که باید دیدگاه های آنها در اداره جنگل لحاظ گردد و در مدیریت جنگل مشارکت داده شوند.
نفطه اشتراک ذینفعان در تعیین استراتژی های مناسب برای اداره جنگلها بوده که در رساله دکترا به آن پرداخته ام. می توان با دیدگاه های مشترک یهنی تصمیمات مشترک کار کرد.
اگر ذینفعان محلی در اجرای پروژه های آبخیزداری، حفاظت و احیاء جنگل و حتی بهره برداری جنگل مشارکت داده شوند، درآمد حاصله باعث مشارکت آنها در نگهداری و حفاظت پایدار جنگل در حوزه آبخیز خواهد شد.
3-انتقادات مردم و مسئولین از برداشت چوب در جنگل کاهش چشگیری یافته است.
4-حساسیت مردم نسبت به حفاظت جنگل بیشتر شده و مشارکت عمومی در کنترل قاچاق (که گمان می رفت بعد از توقف برداشت چوب، بیشتر شود ولی عملا کمتر شد) بیشتر شده است.
5-به این نتیجه رسیدیم که در لوای برداشت چوب در گذشته، بخشی از چوبهای جنگل، بصورت قاچاق خارج می شد. یعنی در گذشته قاچاق بیشتر بود و الان کنترل قاچاق راح تر شده است.
6-طرح های جنگلداری گذشته، از طرح های اروپا الگو گرفته بودند. اولا برداشت سنگین و زراعی فرم که متکی به شرایط یکنواخت عمق خاک و شیب و تراکم درختان و قابل تحقق بودن امکان برداشت است، مناسب با جنگلهای کوهستانی شمال نیست. ثانیا جنگلهای ما منبع معیشت مردم محلی و دامداری سنتی بوده و شرایط حذف آنها (که در مقطعی، با طرح ساماندهی در دستور کار قرار داشت) با شکست روبرو شده و قابلیت اجرایی ندارد. چون مورد تایید جامعه و مسئولین نیست. بنابراین ذینفعان محلی، مهمترین جرء تصمیم گیری و برنامه ریزی طرح های جنگلداری هستند و باید طرح ها را با آنها بست و اجرا نمود.
ثالثا واگذاری طرح های به مجریان خصوصی از بعد حاکمیتی بودن حفاظت جنگل مشکل قانونی داشته و نباید جنگل را به یک شرکت واگذار نمود. درآمد سالیانه جنگل منظم نیست تا آن را بصورت بسته اقتصادی دهساله به مجری واکذار نمائیم. فروش محصولات با بروز رسانی در هرساله، متاسفانه در طرح ها دیده نمی شد. یعنی ارزیابی مالی حین اجرا بسیار ضعیف بود.
طرح های جنگلداری هیرکانی بواسطه نگاه های زیست محیطی، محلی و تجارب گذشته خودمان در مدیریت جنگل نباید بصروت بسته های اقتصادی دهساله و قابل واگذاری به مجریان خصوصی تعریف شوند.
پیشنهاد می گردد که با استفاده از اطلاعات موجود و جمع آوری  اطلاعات تکمیلی با تیم های تخصصی مجرب، طرح جامع جنگلدرای برای هر حوزه آبخیز تعریف گردد. این طرحها، بهترین طرح جایگزین برای طرح های گذشته هستند. 

با شروع طرح هادی مسکن روستایی، انتظار مثبت اندیشان این بوده که برنامه ریزی خوب و پایدار خصوصا در مقابل حوادث غیرمترقبه زله و در روستاها شکل می گیرد، که صدالبته انتطاری درست و منطقی بوده و هست.
اما طرح هادی مسکن در حوزه برنامه ریزی بافت مسی جدید واقع در اراضی کشاورزی و باغی، کاملا در تعارض با قوانین حفاظت منابع طبیعی و منع تغییر کاربری اراضی زراعی قرار گرفت و دست سوداگرانی را برای سوء استفاده، زدوبندهای پشت پرده، قطعه بندی، خرید و فروش و تغییرکاربری اراضی تصرفی ملی و زراعی را باز گذاشت.
خوشبختانه در استان گیلان حساسیت ها دذر خصوص مقابله با سوداگری اراضی داخل طرح هادی مسکن رو به افزایش است. اما کافی نیست.
واقعیت تلخ اینست که مشاورین طرح های هادی ، نقشه راهی را ترسیم می کنند برای مانور دادن سوداگران و زمین خواران. گروهی پشت دست، به آنها خط وربط میدهند که تا کجا اراضی ملی و کشاورزی را داخل محدوده طرح هادی بیاورند.متاسفانه گاه موجهه هستیم با وارد نمودن مساحت قابل توجهی از اراضی ملی و زراعی در محدوده طرح هادی مسکن روستایی، که از حمایت مسئولین محلی نیز برخوردار است.
چرا باید اراضی زراعی و باغات داخل محدوده طرح هادی قرار بگیرند؟. آیا عملکرد کمیسیون مغایرت ها که اراضی خاج بافت مسی را در محدوده بافت مسی قرار میدهد، تاکنون مورد بررسی دقیق ار حیث فراهم آوردن زمینه زمین خواری قرار گرفته است؟.
به نظر بنده، موثرترین راه کنترل زمین خواری، خارج نمودن اراضی فاقد ساخت و ساز در اراضی ملی و زراعی از محدوده طرحهای هادی مسکن است.
اراضی ملی تصرفی مشمول بافت مسی طرح هادی مسکن نیز می بایست مورد بررسی قرار گرفته تا سهم هر خانوار به میزان مشخص تفکیک و توزیع مناسب برای خانوارهای فاقد مسکن انجام شود.

در شهرستان رودبار، کوه آسمانسرا از هرزویل منجیل تا خرمکوه و داماش امتداد دارد که نیمرخ شمالی و جنوبی البرز را در دوطرف این سلسله جبال، می توان بخوبی مشاهده نمود.
در نیمرخ شمالی، راش بعنوان اصلی ترین گونه درختی استقرار دارد و در نیمرخ جنوبی در همان دامنه ارتفاعی،درختان گونه ارس پلی کارپوس مستقر هستند
رویشگاه ارس عمارلو، شانس آن را دارند که از بقایای رطوبت اقلیم هیرکانی بهره ببرند. بهمین خاطر دارای تراکم بیشتر نسبت به سایر ارس زارهای ایران هستند. البته این خصیصه برای تمامی ارس زارهای همجوار منطقه رویشی هیرکانی وجود دارد.
ارس ها بصورت خالص یا با ه های بنه، کیکم، ارمک، بادام کوهی، تنگرس، گون ها و عناصر گیاهی مراتع مشجر را بوجود آورده اند.
مشکل اصلی این است که جامعه ارسستان نیمرخ جنوبی البرز در عمارلو از قدیم، بعنوان مرتع مشجر در دل مراتع کرماک ، شاندان، بیورزین،سنکرود، جیرنده، پارودبار، پاکده، جیرنده، آینه ده، ناوه، نواخان، انبوه، نوده قرار دارند. 
بخشی از جنگل ارس بعنوان ذخیره گاه ارس نامگذاری شده است.
نیاز است تا در تمامی طرح های مرتعداری، برای رویشگاه های ارس، برنامه های جنگلداری و جنگلشناسی برنامه ریزی گردد.
بهنرین و سازگارترین برنامه احیاء و بازسازی ارس زارها، ایجاد مناطق قرق 5 هکتاری تا 10 هکتاری با حصارگشی و با نهالکاری ارس یا بدون نهالکاری است.

تعیین استراتژی­های مناسب برای مدیریت جنگل­های هیرکانی با استفاده ازتحلیل SWOT و QSPM

(مطالعه موردی:جنگل­های حوزهسیاهکل)

علیامیدی1، ایرجحسن زاد2*، اسماعیل قجر3، رسول یوسف­پور4

1- نویسنده مسئول، دانشجوی دکترایجنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران

2*- دانشیار جنگلداری، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران

3- استادیار اقتصاد مهندسیجنگل،دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران

4- استادیار اقتصاد و برنامهریزی، دپارتمان اقتصاد جنگلداری و برنامه ریزیجنگل، دانشگاه فرایبورگ، فرایبورگ، آلمان

* تلفن نویسنده مسئول: تلفن: 09111374989

* پست الکترونیک نویسنده مسئول:iraj.hassanzad@gmail.com

 چکیده

مدیریت جنگل­های هیرکانی باتوقف بهره­برداری از سال 1396، اولین دورهتنفس بهره­برداری راتجربه می­نماید. در این دوره عبور از جنگلداری سنتی به جنگلداری نوین، پرداختن به نوعمدیریت و تعیین استراتژی­های آن، اقدامی ضروری است تا از روند بی­برنامه­گی طرح­های جنگلداری جلوگیری نماید و بتواند در اتخاذ تصمیمات برنامه­ریزان سازمانجنگل­ها مفید واقعشود. در این پژوهشبا هدف برنامه­ریزی استراتژیک، عوامل موثر بر جنگل­داری از نگاه خبرگان و به کمک مهندسی ارزش شناسایی و ازطریق روش دلفی فازی غربال شدند.حاصل تلاقی امتیازهای موزون ماتریس ارزیابی عوامل داخلیو خارجی سوات، ناحیه استراتژی­های تدافعیWTرا انتخاب نمود. نتایج سنجش میزان جذابیت استراتژی­های تدافعی با عوامل منتخب سوات در ماتریس QSPM از نگاه خبرگان نشان داد که تاثیرعوامل بیرونی بر مدیریت جنگل بیشتر از عوامل درونی بوده و استراتژی­های اولویت­دار با رویکردتوجه به ذینفعان اصلی و نگاه اجتماعی به جنگلداری انتخاب شدند. براساس معیارمیانگین وزنی عوامل درونی، استراتژی ضرورت افزایش سازگاری جنگل به تغییرات اقلیمیبه عنوان اولویت اول انتخاب گردید که بیانگر ضرورت دخالت کارشناسی در جنگل­های هیرکانیاست.

کلمات کلیدی: تغییرات اقلیمی، ذینفعان، برنامه­ریزی استراتژیک، تحلیل سوات، جنگل­هایهیرکانی


با احداث 5 سد آبخیزداری از نوع سنگ ملاطی در حوزه ابخیز نمک آوران لوشان (تصویر  لینک ذیل)، به این نتیجه رسیدم که برای ذخیره سازی آب از طریق نفوذ آب در دل خاک، پرشدن بستر زیرز مینی و بارورشدن چشمه های منطقه این روش می تواند بسیار موثر باشد و بهتز از بندهای گابیونی از خیزش ناگهانی آب مسیلها و رسوب گذاری در رودخانه پایین دست جلوگیری می کند. اما در جایی مثل لوشان که بارندگی سالیانه آن حدود 300 میلی متر است، ذخیره سازی آب برای استفاده در فصل بهار و تابستان در کوتاه مدت برای کشاورزان بسیار مفیدتر خواهد بود.
اینجاست که دریافتم پروژه احداث بندهای سنگ ملاطی می تواند به روش ذیل تکمیل تر اجرا گردد تا در کوتاه مدت ، آبخیزنشینان، اثر ان را در زراعت خود و در روی سفره خود ببینند.
مراحل پیشنهادی:
1-مشخص نمودن نقاط احداث بندها در دره سیل خیز (شاخه اصلی). مثلا 5 بند رسوب گیر مورد نیاز است.
2-احداث 3 بند بالایی رسوب گیر گابیونی در بالادست و با فاصله از هم بعنوان رسوب گیر
3-احداث دو بند سنگ ملاطی برای ذخیره آب به نحوی که مشرف بر اراضی زراعی و باغات ساکنین منطقه باشد. گنجایش آب قابل ذخیره پشت بندها حداقل در حد 200 مترکعب باشد.
4-جمع آوری سنگ های پشت سدهای سنگ ملاطی و زیرسازی با خاک رس و مستحکم نمودن آن.
با ایجاد بستر با هسته رسی، درواقع لایه نفوذناپذیر پشت سد(فقط در حد فضای ذخیره سازی) شکل گرفته و محل ذخیره سازی آب ایجاد می گردد.
5-ااتصال لوله انتقال آب از لوله خروجی آب که قبلا تعبیه گردیده، به مزارع و باغات طرفین دره و استقرار سیستم آبیاری قطره ای برای ایجاد باغ گردو، فندق، گیلاس، زردآلو، سیب (بسته به سازگاری منطقه با بازدهی حداکثر محصول خاص)



بعد از فاارغ التصیلی از دانشگاه، وارد بازار کار یعنی خدمت در منابع طبیعی شدم. تفکر ما ، بهره برداری جنگل با هدف تولید حداکثر و مستمر بود. موانع طرح های جنگلداری یعنی دام و دامدار باید حذف می شدند.
با حکم های نشانه گذاری صادره، برنامه طرح های جنگلداری را اجرا کردیم. تعداد زیادی از درختان را برداشت کردیم. با اینکه احتیاط می کردیم ولی بازهم تفکر آن موقع برداشت زیاد بود. هرچند که قبل تر از ما شرایط برداشت بیشتر بود.
رفته رفته احتیاط ها بیشتر شد، انتقادها بیشتر شد تا اینکه از سال 92 طرح پایش کنترل باعث کاهش بهره برداری ها گردید. با تصویب برنامه ششم از سال اول برنامه ششم یعنی سال 1396، توقف بهره برداری رقم خورد.
رساله دکترای خود را با موضوع عوامل موثر در اداره جنگل و تعیین استراتژیهای موثر برای مدیریت مناسب جنگل انتخاب کردم. تجربه سالهای گذشته و اشرافیت بر محیط کار باعث گردید تا دید جامع تری از قضایا داشته باشم. حال با اتمام تحقیق خود به این نتیجه رسیده ام که گذشته با اشتباهات زیادی همراه بود. انتقاداتی که بر بهره براری گذشته می شود کاملا بجاست. اگر بهره برداری گذشته ادامه پیدا می کرد، ظرف چند دهه درختان قطور خود را از دست میدادیم.
خلاصه اینکه در دهه سوم کاری خود، تغییر اساسی در تفکر خود داده ام. 
این تغییرات عبارتند از :
بهره برداری زیاد تخریب کننده جنگل شمال هست.
طرح های جنگلداری را نباید به دست پیمانکار داد. بلکه پروژه ها را با قیمت روز و با تشریفات قانونی به پیمانکاران واجد شرایط بدهیم.
با ذینفعان محلی مدارا و مشارکت و تعامل کنیم تا لکه های احیایی را توسعه دهیم.
برداشت سبک مربوط به درختان بیمار و ریشه کن بهخترین راه کسب درآمد برای حفاظت و احیاء جنگل هست
واحد طرح جنگلداری بجای سری، حوزه آبخیز باشد
برنامه زمانی و مکانی منظم برای طرح جنگلداری قائل نباشیم. بلکه براساس توان احیاء و تعامل با ساکنین محلی طرح جنگلداری را اجرا نماییم
با دانشگاه ها رابطه بسیار نزدیک داشته باشیم


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

irsuwisa قفس دفتر یاداشت nidepipi مهربانی فیلم و سریال رایگان | اسرا فیلم uaramecof نماینده فروش تنور گازی خانگی گنبد صنعت مرجع آموزشی کشور Susan's memory